چرا نباید هر پیشنهاد کاری رو بپذیرم؟
8 ساعت از 24 هر روز زندگی ما کم نیست،یعنی یک سوم روز، 160 ساعت در ماه و 1920 ساعت در سال!!
برای ما که فقط یک بار فرصت زندگی کردن داریم، تنها داشته مهم که هیچوقت قابل جبران و جایگزین کردن نیست، زمان و عمر ماست.
اگر این 1920 ساعت هر سال پر باشه از لذت، احساس رضایت، یادگیری و دستاوردهای ارزشمند یا برعکس پر از نارضایتی، احساس بیهودگی و روزمرگی، چه تاثیری بر کیفیت زندگی و حالمون در بقیه ساعت های زندگی مون داره؟
من کار میکنم یا شغل دارم؟
بین کار کردن و شاغل بودن تفاوت وجود داره، شما می تونید هر روز مشغول انجام وظایفی باشید که بهتون داده شده، بدون در نظر گرفتن اینکه دوستش دارید یا نه، با روخیه تون سازگار هست یا نه و یا چقدر ازتون انرژی میگیره، اون ها رو درست و مطابق انتظار انجام بدین و در انتهای ماه هم به ازای اون کار مبلغی رو دریافت کنید، این یعنی شما یم کار دارین.
یا شاید بتونین شغل مناسبی برای خودتون پیدا کنید که با کمترین سختی و فشار انجامش بدین، زمان انجامش اینقدر غرق لذت بشین که گذر رمان رو نفهمید و اون رو تخصصی رشد بدین.
به نظرتون آدم های موفقی که احساس شادکامی تو حرفه شون دارن، کار میکنن یا شغل دارن؟
چطور میتونم شغل مناسب خودم رو پیدا کنم؟
برای پیدا کردن شغل مناسب بابد سه تا چیز رو در مورد خودتون بدونید، توانمندی شما چیه، ارزش های زندگی تون چیه و چی از زندگی میخواین.
" من برای این کار ساخته نشدم" اکثر آدم ها زمانی این جمله رو میگن که شغل شون با توانمندی تون همسو نباشه نیست. برای انجامش یا آموختن اون باید چند برابر همکارش سختی بکشه، هر چی تلاش میکنه باز اون کیفیت لازم رو نداره و شاید هیچوقت تو کارش بهترین نشه،در صورتی که کارهای زیادی هست که شاید به راختی آب خوردن انجام بده، بدونه هیچ فشاری. کسی که توانمندی تعامل با دیگران رو نداره ولی کار بازاریابی و فروش میکنه، آدم خلاقی نیست اما کار تبلیغات داره یا مدیریت هیجان نداره و پاسخگوی تلفن بخش شکایت مشتریانه.
" حالم تو این کار خوب نیست" این جمله چه معنایی داره؟ اصلا من کی حالم خوبه و تو کارم شادمانم؟
اگر کاری که انجام میدم نیازهای منو ارضا کنه، تو اون کار بتونم، اجساس ارزشمندی کنم، رابطه های خوب بسازم، درآمدو امنیت شغلی داشته باشم، بتونم تا حد معقولی اختیارات و قدرت تصمیم گیری داشته باشم و تو محل کار بهم خوش بگذره اونوقت حالم خوبه؟
پس چرا یک شغل برای من خوبه اما همین موقعیت شغلی در یک شرکت مشترک حال همکارم رو بد میکنه؟
پاسخ اینه که هر چند نیازهای همه ما آدم ها در هر جای کره زمین یکی هست اما اهمیت هر کدومشون برای ما یکی نیست و مهم تر اینکه یک کار، یک نیاز مشترک از ما رو ارضا نمیکنه
" من اینکار رو انجام دادم، که چی بشه" انجام کاری که برامون بی معنی باشه برای هیچ کس جذاب نیست. اگر تاثیر کارم رو برای خودم و دیگران ندونم یا کاری کنم که نتیجه اون رو ندونم حتی اگر بهترین درآمد رو هم داشته باشم باز اون شغل مناسب من نیست.برای پیدا کردن کار معنا دار باید ارزش هامون رو تو زندگی پیدا کنیم و مراقب باشیم کارم با ارزش هام ناسازگار نباشه.
چطور میتونم تو شغل مناسب، موفق بشم؟
وقتی سراغ آدم های موفق میری تا ببینی اونها چه تفاوتی با بقیه دارن، به سه "م" میرسی سه واژه منش، معلومات و مهارت .
اونها دانش و معلومات خودشون رو در حوزه شغلشون به طور دایم بیشتر و به روز می کنن. با تکرار کردن آگاهانه و تمرین و رفع نواقص و باز تکرار و تکرار به مهارت خاصی در انجام اون کار میرسن و از همه مهم تر منش و رفتارشون با دیگران بر اساس تعامل سازنده و ساختن رابطه های خوب و موثر هست. افراد متخصص و با دانش زیادی در بازار کار مشغول هستن که به حاطر نداشتن مهارت های ارتباطی و رفتاری، به خواسته شون نمی رسن یا در یک نقطه درجا میزنند.
چه مهارت های رفتاری رو برای موفقیت شغلی یاد بگیرم؟
- مهم ترین ویژگی برای یک فرد در زندگی و شغل مسئولیت پذیری است. انسان تمایل به فرار از مسئولیت دارن تا پست موانع و عذر و بهانه ها پناه بگیرن و کارشون رو مسئولانه انجام ندن.
- بخش زیادی از انرژی و وقت افراد در محل کار صرف درگیری و چالش با دیگران میشه، از مدیر و همکار تا مشتری. خیلی خوب بود اگر میتونستیم به تنهایی کار کنیم یا دیگران را وادار کنیم که اونطور که مطلوب ماست رفتار کنند یا حتی همکاران و مدیران ما بتونن از چشم های و زبان بدن ما خواسته ها و منظورمون رو بفهمن ولی متاسفانه شدنی نیست و ما ناچاریم تعامل کنیم. ناچاریم که خوب گوش کنیم، همدلی کنیم، صبور باشیم، باورهای ناکارآمد خودمون رو بشناسیم و تغییر بدیم و ... چالش هایی که در محل کار داریم با یاد گرفتن مهارت های عاطفی میتونه از بین بره یا مدیریت بشه.
- محیط کار ما پر از مساله است. مساله های که از ما انتظار میره بتونیم حل کنیم. از یک مساله کوچیک مثل قطعی مکرر ساختمان تا مساله بزرگی مثل کاهش سود مالی شرکت در سال گذشته، حل کردن مسائل فارغ از اندازه اون نیاز به مهارت داره. مهارتی که به ما کمک کنه تا در کمترین وقت ممکن، صرف کمترین هزینه و با کم ترین حاشیه موضوع حل بشه. پس ما نیاز داریم مهارت حل مساله رو هم یاد بگیریم.
- اون چیزی که ما میخوایم یا نیاز ما در مواقع زیادی در تعارض با خواسته ها و نیازهای دیگران در محل کار در تعارض قرار میگیره، لازمه ما این تعارض ها رو بشناسیم و بتونیم اون ها رو مدیریت کنیم. تعارض هایی که اگر مدیریت نشن بهره روی کاری و توان ذهنی زیادی از ما میگیرن.
دوره آموزش " موفقیت و شادمانی شغلی"
اگه تو محیط کار فعلی حالتون خوب نیست، کارتون رو دوست ندارید، نمی دونید باید کارتون رو عوض کنید یا خودتون رو تغییر بدین. اگه کارتون رو دوست دارید اما می دونیدبا رفتارها و منش فعلی روابط تون رو خراب میکنید و در کار موفق نمی شید شرکت در این دوره به شما کمک میکنه.
اگه هنوز وارد بازار کار نشدید و دلتون نمیخواد وقت و عمرتون رو با آزمون و خطا کردن تو شغل های مختلف از دست بدید، اگر دلتون میخواد به عنوان فردی مسئول و با مهارت ارتباط موثر وارد یک سازمان بشید و خودتون رو معرفی کنید این دوره مناسب شماست.
این دوره آموزشی در 12 جلسه 3 ساعته با محور تئوری انتخاب و هوش عاطفی با سرفصل های زیر طراحی شده :
- شغل مناسب من( شناخت نیازهای فردی، توانمندی ها و چشم انداز شغلی)
- مسئولیت پذیری در کار
- مهارت عاطفی
- سازگاری و انعطاف پذیری
- اعتماد به نفس
- قاطعیت
- کارآمدی
- هدفمندی و نتیجه گرایی
- خلاقیت و ابتکار
- مهارت های ارتباطی در کار
- گوش دادن و بیان کردن
- همدلی کردن
- رفتارهای مخرب
- مهارت کار تیمی
- مهارت حل مساله
- مهارت حل تعارض
برای خرید این محصول آن را به سبد خرید خود اضافه کنید
-
کارگاه “مهارت های پیشرفت و شادمانی شغلی”
936.000تومان